غضنفر میافته تو چاه، فامیلاش سند میگذارن درش میارن!!!
غضنفر ساعت سه نصفه شب مست و پاتیل میرسه در خونه، هرکار میکرده نمیتونسته کلید رو بکنه تو قفل در. خلاصه اونقدر سر و صدا میکنه تا زنش بیدار میشه، ازون بالا داد میزئه: غضنفر اقا کلید بندازم؟! غضنفر میگه: نه بابا کلید دارم، سوراخ بنداز!!!
غضنفر رو داشتن به جرم قتل زنش محاکمه میکردن، دادستان میگه: سنگدل! تو وقتی داشتی زنت رو میکشتی، ندای وجدانت رو نشنیدی؟!
غضنفر میگه: نه والله! بس که این زنیکه جیغ و داد میکرد مگه میذاشت ما چیزی بشنویم؟!!
غضنفر از طبقه صدم یه ساختمون میپره پایین، به طبقه پنجاهم که میرسه میگه: خب الحمدالله تا اینجاش که بخیر گذشت!!!
تو غضنفرآباد حکومت نظامی بوده، یارو سروانه به سربازش میگه که تو اینجا کشیک بده، از هفت شب به بعد هرکیو تو خیابون دیدی در جا بزنش. حرفش که تموم میشه، تا میاد بره سوار ماشینش شه، میبینه صدای گلوله اومد. برمیگرده میبینه سربازه زده یک بدبختی رو کشته! داد میزنه: احمق! الان که تازه ساعت پنج بعد از ظهره! سربازه میگه: ایلده قربان این یک آدرسی پرسید که عمراٌ تا ساعت نه شب هم پیداش نمیکرد!!!
غضنفر با پسرش رفته بوده دزدی، پاسبونه میبینتشون. دوتایی میزنند به چاک، پاسبونه هم میگذاره دنبالشون و داد میزنه: کره خر! واستا!! پسر غضنفر وامیسته میگه: بابا منو شناسایی کردن، تو برو!!!
به غضنفر میگن: چند تا حیوون نام ببر که پرواز کنه. میگه: کبوتر، کلاغ، خر! بهش میگن: بابا خر که پرواز نمیکنه! میگه: بابا خره دیگه، یهو دیدی پرواز کرد!!!
غضنفر میره بقالی، میگه: آقا نوشابه خانواده دارین؟ یارو میگه: بعله. میگه: به مجرد هم میدین؟!!
غضنفر داشته خاطره تعریف میکرده، میگه: ما سال چهل و نه با دو نفر دعوامون شد، البته سال چهل و نه دو نفر خیلی بود!!!
غضنفر سرطان داشته، میره مشهد خودشو با قفل و زنجیر میبنده به پنجرة فولادی و کلید رو هم قورت میده، میگه: تا شفا نگیرم نمیرم! بعد یک ساعت خبر میرسه که تو حرم بمب گذاشتن، غضنفر یک کم دست و پا میزنه، بعدِ یک مدت داد میزنه: یا حضرت ابولفضل منو از دست این امام رضا نجات بده!!!
غضنفر میخواسته بره بهشت زهرا، گل گیرش نمیاد کمپوت میبره!!!
غضنفر می خواست نماز بخونه مهر نداشت امضا کرد !!!
به غضنفر می گن : پیامبر کی به رسالت رسید ؟ می گه : نمی دونم من سیدخندان پیاده شدم !!!
غضنفر زنشو می کشه میره مرحله بعد !!!
غضنفر رو داشتن میبردن اتاق عمل، ازش میپرسن: همراه داری؟ میگه: آره، خاموشش کردم!!!
تریاکیه پیغامگیر میخره، پیغامشو میذاره: هَشتم... ولی خَشتَم!
غضنفر تو مانور شرکت میکنه، اسیر میشه!
غضنفر مرده شور بوده، بعد از یه مدتی میگیرنش دهنش رو سرویس میکنن. رفیقاش میپرسن بابا مگه این بیچاره چی کار کرده بود؟ میگن: این پدرسوخته سوالای شب اول قبر رو تکثیر کرده بود بین مردهها تقسیم میکرد!
غضنفر زنگ میزنه 118، میگه: ببخشید شماره تلفن حاج عباسو دارین؟! یارو میگه: نه. غضنفر میگه: پس من میخونم یادداشت کنین!
غضنفر میاد تهران، یه دختر ردیف میبینه، بهش میگه: خانم این دوست دختر که میگن شمایین؟!
غضنفر یه بسته هزار تومنی میشمره، 250 تومن کم میاره!
به غضنفر میگن چند تا بچه داری؟ میگه 2 تا . میپرسن: کدومش بزرگتره؟ میگه: خوب اولیش!
غضنفر از یکی میپرسه قبله کدوم طرفه؟! یارو میگه مستقیم، غضنفر میگه: خیلی باید برم؟!
غضنفر ساندویچفروشی داشته، یک روز یک بابایی میاد میگه: قربون یک ککتل بده، فقط بیزحمت توش گوجه نگذار. غضنفر میگه: آقا امروز اصلا گوجه نداریم، میخوای خیارشور نگذارم؟!
غضنفر وزیر مخابرات غضنفرآباد میشه بعد از یه هفته مخابرات ورشکسته میشه! از طرف دولت هیئتِ تحقیق تشکیلمیدن، میبینن برای رفاه حال جامعه ورداشته همه گوشیهای تلفنای همگانی رو بیسیم کرده!
وسط غضنفر آباد یه چاهی بوده، هی ملت میافتادن توش،زخم و زیلی میشدن. میان تو شهرداری یک جلسه برگذار میکنن که واسه این مشکل یک راه حلی پیدا کنن. یکی از مهندسا پا میشه میگه: یافتم! ما یک آمبولانس میگذاریم بغل این چاه، هرکی افتاد توش رو سریع ببره بیمارستان. ملت همه هورا میکشن..آفرین! ایول! دمت گرم! یک مهندس دیگه پا میشه میگه: الحق که همتون نفهمید! آخه اینم شد راه حل؟! ملت میگن، خوب تو میگی چیکار کنیم؟ یارو میگه: بابا تا اون آمبولانس طرف رو برسونه بیمارستان، که بدبخت جون داده. ما باید یک بیمارستان کنار این چاه بسازیم، که همه بهش سریع دسترسی داشته باشن! ملت دیگه خیلی حال میکنن، کف میزنن سوت میکشن، که ایول بابا تو چه مخی داری! یهو یه مهندس دیگه پا میشه میگه: الحق هرچی بهمون میگن خر، حقمونه! آخه این شد راه حل؟! این همه خرج کنیم یک بیمارستان بسازیم کنار چاه که چی بشه؟ مردم تعجب میکنن،میگن: خوب تو میگی چیکار کنیم؟ یارو میگه: بابا این که واضحه، ما این چاهو پر میکنیم، میریم نزدیک یک بیمارستان یک چاه میزنیم!
غضنفر هر روز زنگ یک کلیسا رو میزده و در میرفته. آخر پدر روحانی شاکی میشه، یک روز پشت در کمین میکنه، تا غضنفر زنگ میزنه، خرشو میگیره و میپرسه چیکار داری؟ غضنفر حول میشه، با تتپته میگه: ببخشید، عیسی هست؟!
دو تا برادره آخره شر بودن و پدر محل رو درآورده بودن، دیگه هروقت هرجا یک خراب کاریی میشده، ملت میدونستن زیر سر این دوتاست. خلاصه آخر بابا ننشون شاکی میشن، میرن پیش کشیشِ محل، میگن: تورو خدا یکم این بچههای مارو نصیحت کنید، پدر مارو درآوردن. کشیشه میگه: باشه، ولی من زورم به جفتِ اینا نمیده، باید یکی یکی بیاریدشون. خلاصه اول داداش کوچیکه رو میارن، کشیشه ازش میپرسه: پسرم، میدونی خدا کجاست؟ پسره جوابشو نمیده، همین جور در و دیوار ر و نگاه میکنه. باز یارو میپرسه: پسرجان، میدونی خدا کجاست؟ دوباره پسره به روش نمیاره. خلاصه دو سه بار کشیشه همینو میپرسه و پسره هم بروش نمیاره، آخر کشیشه شاکی میشه، داد میزنه: بهت گفتم خدا کجاست؟! پسره میزنه زیر گریه و در میره تو اتاقش، در رو هم پشتش میبنده. داداش بزرگه ازش میپرسه: چی شده؟ پسره میگه: بدبخت شدیم! خدا گم شده، همه فکر میکنن ما برش داشتیم!
غضنفر 19 تا بچه داشته، بهش میگن: چرا یک بچه دیگه نمیاری، رُند شه؟! میگه: فرزند کمتر، زندگی بهتر!
عربه هی میگوزیده، بعدش یک لیوان آب میخورده. ازش میپرسن: چرا هی بعد از گوزیدن آب میخوری؟ میگه: ولک، اگه آب نخورم که گرد و خاک میشه!
غضنفر زنگ میزنه به صدا سیما، میگه: بابا این چه وضعیه؟! این سریال امام علی که همش بدآموزی داره! یارو میگه:چرا آقا؟ برای چی؟ غضنفر میگه: بابا الان دو سه هفتهست هروقت میام پسرمو تنبیه کنم، میدوه میره تو کوچه لخت میشه!؟!!!
غضنفر رفته بوده استخر، مسؤول اونجا میخواسته واسه شاشیدن تو آب جریمش کنه. غضنفر داد و بیداد میکنه که: خوب بابا همه تو آب میشاشند! یارو میگه: آره، ولی نه از رو دایو!!!؟!؟
شیرهایه میخواسته تاکسی بگیره، به یک تاکسی میگه: مُشتقیم! تاکسیه، پنج متر جلو تر نگه میداره. یارو میگه: ای بـابـا! من که میخواستم اونجا پیاده شم!
یه جایی جشن بوده ،غضنفر همینجوری میره تو و شروع میکنه به رقصیدن و بخور بخور. یکی ازش میپرسه: ببخشید! شما رو کی دعوت کرده؟ غضنفر میگه: من از خونواده عروسم. یارو میگه: ببخشید، ولی اینجا جشن تولده!!!
غضنفر به دوستش میگه: اصغر، قربون دستت، برو عقب ماشین ببین چراغ راهنما ماشین کار میکنه یا نه. اصغر میره عقب ماشین، میگه: کار میکنه، کار نَمیکنه، کار میکنه، کار نَمیکنه...!
غضنفر میخواسته بره هر چی راهزنه اطراف غضنفرآباده دهنشون رو سرویس کنه. ملت هم میان هر کی یه چیزی براش میارن، یکی شمشیر میاره یکی خنجر میاره و حسابی مسلحش میکنن. خلاصه غضنفر راه میفته و بعد از یک هفته خونین و مالین برمیگرده. مردم دورش جمع میشن، میپرسند: چی شد؟ چی کار کردی؟ غضنفر پامیشه یا حال زار میگه: بابا یه دستم شمشیر بود یه دستم خنجر، با دندونام میجنگیدم؟!
غضنفر میخواسته زیردریایی آمریکاییا تو خلیج فارس رو غرق کنه، در میزنه فرار میکنه!
غضنفر پسرش رفته بوده زیر ماشین، با سنگ میزنه درش بیاره!
یه بار تو آبادان مسابقه تقلید صدای داریوش برگزار میشه، داریوش میاد چهارم میشه!
افغانیه و تهرونیه دعواشون میشه، میبرنشون کلانتری. افسرنگهبان از تهرونیه میپرسه: اسمت چیه؟ یارو با بیخیالی میگه: فِری... افسره حسابی چپ و راستش میکنه، میگه: بی پدر فکر کردی اینجا خونه خالست خودمونی شدی؟ گفتم اسمت چیه؟ تهرونیه که حساب دستش اومده بوده میگه: فریدون قربان! افسره برمیگرده به افغانیه میگه اسم توچیه؟! افغانیه اسمش قلی بوده، یکم فکر میکنه بعد با ترس جواب میده: قولیدون!
دو تا مرغ داشتن با هم درد دل میکردند مرغ اولی میگه: خواهر من تو کیف دخترم پر خروس پیدا کردم مرغ دومی میگه: این که چیزی نیست من تو کیف دخترم تخم مرغ پیدا کردم!؟!؟؟!!
غضنفر میره خونه خدا میگه: خدا نمردیمو قبر تو ام زیارت کردیم!!!
غضنفر میرسه سر یک صحنه تصادف، از یکی میپرسه: ببخشید قربان، اینجا چه خبره؟ یارو هم میگه: هیچی آقا، این بدبخت گوزپیچ شده! غضنفر میره تو فکر، بعد یک مدت یک بنده خدای دیگه میاد از غضنفر میپرسه: ببخشید اینجا چی شده؟ غضنفر میگه: ایلده منم خوب نفهمیدم، نمیدونم این بابا پیچیدیه گوزیده، گوزیده پیچیده، سر پیچ گوزیده؟
غضنفر میره حج سرش تو سنگ حجر السود گیر میکنه میگه خدا منو نخور!!
غضنفر سوار آسانسور میشه، میبینه نوشته: ظرفیت 12 نفر. باخودش میگه: عجب بدبختیهها! حالا 11 نفر دیگه از کجا بیارم؟!
غضنفر میره مکه خانه خدا وقتی برمی گرده رفیقش بهش میگه مکه چه خبر غضنفر میگه خدا خونه نبود مردم علاف شدند؟؟
غضنفر میمیره، باباش رضایت نمیده!
غضنفر پسرش رومی فرسته ژیمناستیک بعداز چند روز می بینه به جی اینکه پسرش پیشرفت کنه هی داره پسترفت می کنه بعد از چند روز می ره باشگاش سره تمرین می بینه ازپسرش به جی خرک استفاده می کردند.
غضنفر پرتقال خونی میخوره، ایدز میگیره!
به غضنفر میگن: کجا داری میری؟ میگه: دارم برمیگردم!
از غضنفر میپرسن: به نظر شما اگه آمریکا افغانستان و عربستان رو بگیره، به کره و چین هم حمله کنه تکلیف ایران چی میشه؟ غضنفر میگه: ایلده چی میشه نداره که، ایران میره جام جهانی!
از غضنفر میپرسن: میدونی USA مخفف چیه؟ میگه: یومالله سیزده آبان!
غضنفر به رفیقش میگه: میخوام دختر شاه رو بگیرم! رفیقش میگه: چرت نگو مومن! مگه کشکیه؟! غضنفر میگه: بابا من که راضیم، ننم هم که راضیه، فقط مونده شاه و دخترش!
غضنفر رفته بوده تماشای مسابقه دو و میدانی، وسط مسابقه از بغلیش میپرسه: ببخشید، اینا واسه چی دارن میدون؟! یارو میگه: برای اینکه به نفر اول جایزه میدن. غضنفر یوخده فکر میکنه، میپرسه: پس بقیشون واسه چی دارن میدون؟!
غضنفر زنگ میزنه فلسطین، میبینه اشغاله!
غضنفر تودستشویی مرد روحش به هواکش گیر کرد.
غضنفر داشته با تمام وجود وضو میگرفته و دستاشو محکم میکشیده رو هم، ازش میپرسن: چرا اینقدر محکم وضو میگیری؟ میگه: چنی آرم وضو میرم که هیچ گوزی نتنِه باطلش کنه!
غضنفر میگوزه، دنبال پوکش میگرده!
از غضنفر میپرسن: چند تا بچه داری؟ 4 تا از انگشتاشو نشون میده، میگه: 3 تا! ملت کف میکنن، میگن: بابا اینا که 4تاست؟ غضنفر انگشت کوچیکشو نشون میده، میگه این بچة همسایمونه، ولی همیشه خونة ماست!
غضنفر میخواسته بره خواستگاری، دیرش شده بوده حواسش پرت میشه شلوارش رو پشت و رو میپوشه و با عجله میدوه تو خیابون، یهو یک ماشین میاد میزنه درازش میکنه وسط خیابون. رانندهه میاد بالا سرش، میگه: طوریت که نشده؟ غضنفر یک نگاه به سر تا پاش میکنه، چشمش میافته به شلوارش، میگه: چی چیو طوری نشده، ولک زدی حسابی پیچوندی!
میخواستن غضنفر رو شکنجه روحی بدن، میفرستنش تو یک اتاق گرد، میگن برو یک گوشه بشین!
غضنفر تو یک شب برف و بورانی داشته از سر زمین برمیگشته خونه، یهو میبینه یکجا کوه ریزش کرده، یک قطار هم داره ازون دور میاد! خلاصه جنگی لباساشو درمیاره و آتیش میزنه، میره اون جلو وامیسته. راننده قطاره هم که آتیشو میبینه میزنه رو ترمز و قطار وا میسته. همچین که قطار واستاد، غضنفر یک نارنجک درمیاره، میندازه زیر قطار، چهل پنجاه نفر آدم لت و پار میشن! خلاصه غضنفر رو میگیرن میبیرن بازجویی، اونجا بازجوه بهش میتوپه که: مرتیکة خر! نه به اون لباس آتیش زدنت، نه به اون نارنجک انداختنت! آخه تو چه مرگت بود؟! غضنفر میزنه زیر گریه، میگه: جناب سروان به خدا من از بچگی این دهقان فداکار و حسین فهمیده رو قاطی میکردم!
بعد از عمری داریوش میاد ایرن، اجرا زنده میگذاره تو استادیوم آزادی. خلاصه دیگه ملت داشتن خودشون رو خفه میکردن، داریوش هم میاد خیالی حال بده، از ملت میپرسه: چی میخواین براتون بخونم؟ غضنفر ازون پشت داد میزنه: اِبـــی بـخـــون.. اِبـــی بـخـون!
به غضنفر میگن آرزوت چیه میگه دوست داشتم غضنفر آباد پایتخت بودمیگن چرا؟ آخه به ما میگفتند بچه تهرون!!
سیاه پوسته میگوزه زنش تایک هفته دوده جمع می کرده.
غضنفر میره کله پاچه فروشی یارو بهش میگه:قربون چشم بذارم!ترکه میگه ی لحظه صبرکن قایم شم.
بامشاد یک روزباشرت میادبیرون یکی بهش میگه چراباشرت اومدی بیرون
میگه...وفاداری..وفاداری..به شرت من چیکارداری.
غضنفر میخوره به جدول حل می شه.
معلم از غضنفر میپرسه واحد پول چیست؟ غضنفر بعد از کلی فکر میگه متر؟!! معلم: میگه کی اینو گفته. غضنفر میگیه: یکی از بانکها که هی اعلام میکنه جایزه نفر اول 1370 متر اسکناس!!!
به غضنفر میگن برج میلاد بلندتره یا برج میدان آزادی؟ میگه خب معلومه برج آزادی. میگن چطور؟ میگه آخه اگه این برج آزادی پاهاشو جمع کنه میدونی چقدر بلند میشه؟
سه تا موش میرسن بهم شروع میکنن به خالی بندی اولی میه آره من تا حالا 10 بار از تو تله موش پنیر در آوردم دومی میگه این که چیزی نیست من 40 بار درآوردم تازه هیچیمم نشده سومی داشته فکر میکرده چی بگه یهو موبایلش زنگ میزنه رو میکنه به دوتی دیگه میگه بروبچ زنگ زدن گفتن همین الان یه گربه بلند کردیم پاشو بیا!!!
به غضنفر میگن میخوای به کی ری بدی میگه به مامانم ملت کف میکنن میگن چه طور؟ میگه آخه مامانم قالیبافه!!!
غضنفر ریش بزی می زاره گرگه می خوردش!!!؟
یه شب غضنفر تو خیابون ایستاده بوده داشته آسمون رو نگاه میکرده یکهو میبینه ستاره ها دارن چشمک میزنن غضنفر سرشو میندازه پایین میگه استغفرالله...
یه روز گرگه میره در خونه شنگولو میزنه میگه من مامانتونم یارو از پشت ایفون میگه بابا مارو سرویس کردی از اینجا رفتن؟!؟
غضنفر جلوی یه بانک پاشو باز کرده ونشسته بوده. ازش میپرسن چرا اینجوری نشستی؟ میگه:آخه اخبار گفت به بازنشسته ها حقوق میدن!!!
غضنفر پدر و مادرشو میکشه. قاضی ازش میپرسه :چرا این کار روکردی؟ غضنفر: آقی گازی تازه دیشب به رابطه کثیفشون پی بردم؟؟!!؟؟
تهرونیه و اصفهانیه وغضنفر داشتن سر ماهواره کلاس میذاشتن. تهرانی:مانیل ست داریم. اصفهانی:ماعرب ست داریم. غضنفر:ماهم یبوست داریم.
غضنفر میره مسابقه 20 سئوالی . پشت صحنه آشنا بوده جوابو بهش میگن. جواب خیاره ولی سوتی ندی ها . سئوال اول: تو جیب جا میشه؟ نخیر آقا غضنفر: بابا عجب خیاریه که تو جیب جا نمیشه؟!!
یه روز اونی که بری غضنفر جک می ساخت می ره خانه خدا پرده کعبه رو میگیره میگه خدایا منو ببخش من در حق غضنفر خیلی ظلم کردم در این بین غضنفر میاد میگه ببخشید آقا قبله کدوم طرفه؟!
یه غضنفر میره شیر بخوره خفه میشه ---------> چون گاوه میشینه سرش!!
غضنفر سوییچ ماشینش رو گم میکنه تا کلید ساز در ماشین رو باز کنه خونوادش دو ساعت تو ماشین معطل میشن؟!؟
غضنفر از تهرانیه می پرسه کجا بدنیا اومدی میگه بیمارستان. غضنفر میگه مگه مریض بودی.....
غضنفر نماز قضا میخونه زیر جا نمازش کاربن می گذاره؟؟؟؟
غضنفر میره آمپول بزنه. ازش میپرسن راست بزنم یا چپ ؟ میگه : والا ... مارو دیگه سیاسی نکنین. دستت درد نکنه وسط بزن!!!!
غضنفر میگه من نمی دونم ساعت یازده با یک نفر قرار دارم یا ساعت یک با یازده نفر ؟!؟