بچه اولی: پدر تو هم بهت یاد داده قبل از غذا دعا بخونی؟
بچه دومی: نه، آخه مادرم خوب غذا درست می کنه !
.
.
یه روز یه خانمی زنگ میزنه به دکتر میگه: آقای دکتر به دادم برسید بچه ام مداد قورت داده
دکتر میگه: من همین الان میام.
خانم میگه: آقای دکتر تا اون موقع من چیکار کنم؟
دکتر میگه: شما تا اون موقع می تونید با خودکار بنویسید
.
.
معلم: چرا رفته هستم غلط است؟
شاگرد: آقا اجازه، برای اینکه شما هنوز نرفته هستید!
.
.
دیوانه اولی: اسمت چیه؟
دیوانه دومی: ابراهیم
دیوانه اولی: اسم داداشت چیه؟
دیوانه اولی: ابراهیم
دیوانه اولی: چطوری میشه هر دوتاتون ابراهیم باشین؟
دیوانه دومی: همه مردهای فامیل ما اسمشون ابراهیمه. به غیر از داداشم اسماعیل، که اسمش اصغره!
.
.
محکوم به اعدام: آخرین آرزوم اینه که پسرم را ببینم.
دادستان: اشکال نداره، پسرت کجاست؟
محکوم: من هنوز ازدواج نکرده ام !
.
.
بچه به دوستش: تو چرا روزای آفتابی چتر با خودت میاری؟
دوستش: آخه روزای بارونی بابام اونو می بره!
.
.
دیوانه اولی: کی اومدی؟
دیوانه دومی: پس فردا.
دیوانه اولی: پس فردا که هنوز نیومده.
دیوانه دومی: می دونم چون کار داشتم، زودتر اومدم !
.
.
رئیس: شما به زندگى پس از مرگ اعتقاد دارید؟
کارمند: بله!
رئیس: خیلی خوبه!! چون وقتى صبح امروز براى شرکت در مراسم تشییع جنازه پدربزرگتون از اداره رفتید بیرون، اون آمده بود اینجا و گفت که مى خواهد شما را ببیند.
.
.
معلم: بگو ببینم آفریقا کجاست؟
شاگرد: (با گریه) آقا اجازه، چرا هر وقت یک چیزی گم میشه از من می پرسید!؟
.
.
مادر و بچه جلوی قفس میمون...
بچه: مامان این میمونه شبیه عمه کبری است.
مادر: عزیزم اگر به گوشش برسه خیلی ناراحت میشه.
بچه: مامان من خیلی یواش گفتم میمونه نشنید!