دلا بـه عشـــــق گلی مبتلا شدی در بـــــــاغ که بلبــل از غم او نعــــــــره زد به صوت کلاغ!
گلی که بینی او خود مثال دستـــه گلی است مگــــــــــر به تیغ پزشکان کند علاج دَمــــــاغ!
تورم است و گــــــــرانی و مشکــــل مسکن کنون چــــه موقع آواز عشــــــــــق بود ، الاغ؟!
نخورده بود اگر "قیس" کلّه پاچه ی خــــر دگــر ز خرگـــــــــــــــه لیلی نمی گرفت سراغ!
برای آنکـــــــــه نه در راه عشـــــق او برود رویّ قافیــــــــــــه مــــان را نموده ایم چلاق(!)
مرا بــــــــــه امنیت اجتماعی ام برســـــــان فدای چشم تــــــــــــو ســــاقی! بریز چایی داغ!
ســـــــر قرار ِ خیابان نیــــــا نگـــــار عزیز! شکسته دل بشــــوم بهتــــــر از شکسته جناغ!
من آنچه شرط بلاغ است با تـــــو می گویم تـــــو خواه از سخنم شرط گیــــــــر خواه بلاغ!!
غم تو خجسته بادا که غمی است جاودانی ندهم چنین غمی را بــــه هزار شادمانی
در مشت گرفت آب و بی تــــــــاب نشد شرمنده ی اهــل بیت و اصحاب نشد
در حیرتم از عطــــــــش که مانند فرات از شرم لب تشنــــــــه ی او آب نشد
*
در چشم فرات عکس ماه افتاده است یک شعله به رنگ اشک و آه افتاده است
آن دست بنازم کــه جلوتــــــــــــر از پا در راه وصــــــــال حق به راه افتاده است
*
تـــــــــا بر تن او تیر فزون تر می شد هم گریه ی مشک لاله گون تر می شد
می گفت:سلام بــاد بر خون حسین! وقتی لب تشنه اش ز خون تر می شد
*
تـــــــــا بــــر اسرای خـــــــــاک دادند ندا خونی پی فدیـــــــه رفت و دستی به فدا
این ریخت به خاک و آن شد از شانه جدا این خون خدا و آن دگــــــر دست خدا
*
تــــا ساغر وصل را بــــــه دستش دادند چندی ز در نظــــــــــاره اش استادند
دیدند دو دست او پی سجده ی شکـــر از شانه جــــــــدا شده به خاک افتادند...
سعید سلیمان پور ارومی
خیلی وقت است که دلم برای کسی تنگ است ...
خیلی وقت است این دل بهانه میگیرد ....
دلم تنگ است و از این دلتنگی چشمهایم بارانیست ...
چشمهایم بارانیست و دلم هوای او را کرده است ...
یک عالمه درد دل در این دل خسته نهفته است....
دلم تنگ است برای لحظه ای دیدار ،
برای لحظه ای نگاه به چشمانش !
دلم برای کسی تنگ است که او در کنارم نیست ....
دلم بدجور هوایش را کرده است ...
در این حال و هوا ، در این لحظه های پر از تنهایی
آرزو داشتم او در کنارم بود...
حالا که در کنارم نیست
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم
فارغ از خودشدم و کوس «انا الحق» بزدم همچو منصور خریدار سردار شدم
غم دلدار فکنده است به جانم شرری که به جان آمدم و شهره بازار شدم
درمیخانه گشایید به رویم شب و روز که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم
جامه زهد و ریا کندم و بر تن کردم خرقه پیر خراباتی و هشیار شدم
واعظ شهر که از پند خود آزارم داد از دم رند می آلوده مددکار شدم
بگذارید که از میکده یادی بکنم من که با دست بت میکده بیدار شدم
روح الله الموسوی الخمینی (ره)
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
و جواب معشوق :
تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی
تو که فارق شده بودی ز همه کان و مکان دار منصور بریدی همه تن دار شدی
عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر ای که در قول و عمل شهره بازار شدی
مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی وه که بر مسجدیان نقطه پرگار شدی
خرقه پیر خراباتی ما سیره توست امت از گفته در بار تو هشیار شدی
واعظ شهر همه عمر بزد لاف منی دم عیسی مسیح از تو پدیدار شدی
یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم ببریدی ز همه خلق و به حق یار شدی
مقام معظم رهبری
شب و تموم کن و برو اگه مسافری هنوز
دیگه چشاتو هم زده به گریه های من ندوز
شب و تموم کن و برو جاده به انتظارته
اون ور دنیا یه کسی همیشه بی قرارته
خوب میدونم باید بری دلت داره پرمیزنه
فکر من و نکن برو خدا همیشه با منه
اگه پریشونه چشام اگه گذشته خنده هام
رفتن تو یه حادثه است قصه تموم شده برام
شب و تموم کن و برو جاده هنوز منتظره
فکر چشای من نباش که مونده پشت پنجره
یه فرشته لب دریا
مثل رویا وای چه زیبا
یه فرشته پاک ومعصوم
وای چه آروم
انگاری همین الان اومده دنیا
یه تولد لب ساحل
یه تبسم ازته دل
یه آدم که دیگه نیست تنهای تنها
یه فرشته که باگریه هاش نوشته
همه ی فرشته های گم شده پیدابشن دنیا بهشته
دل تنگی هاتو بردار به روی قلبم بذار
تکیه بده به شونم تواین مسیر دشوار
اگه منو نمیخوای حرف دلم رو گوش کن
فقط برای یک بار بعدش خدا نگهدار
تنهایی خیلی سخته وقتی چشام براهه
وقتی که شب سیا هه وقتی بدون ماهه
تنهایی خیله تلخه وقتی که بی تو هستم
تنها میمونه دستم بااین دل شکستم
دل تنگی هامو بردار پیش خودت نگهدار
هروقت که تنها شدی منو به یادت بیار
داری میری نمیخوام بخت تورو بگیرم
این حرف آخر من دوست دارم میمیرم
تنهایی خیلی درد اگه نیای تو خوابم
وقتی تو اضطرابم تو هم ندی جوابم
تنهایی خیلی سرده وقتی پیشم نباشی
آتیشم نباشی بیدارمیشم نباشی
تنهایی خیلی سرده