سفارش تبلیغ
صبا ویژن


 

جابر بن عبدالله انصاری و سلام پیامبر


 

 روزی جابر بن عبدالله انصاری که در آخر عمر دو چشم جهان بینش تاریک شده بود به محضر حضرت سجاد (علیه السلام) شرفیاب شد. صدای کودکی  را شنید ، پرسید کیستی؟ گفت من محمد بن علی بن الحسینم، جابر گفت: نزدیک بیا، سپس دست او را گرفت و بوسید و عرض کرد: روزی خدمت جدت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) بودم که فرمود: شاید زنده بمانی و محمد بن علی بن الحسین که یکی از اولاد من است ملاقات کنی. سلام من را به او برسان و بگو: خدا به تو نور حکمت دهد. علم و دین را نشر بده. امام پنجم هم به امر جدش قیام کرد و در تمام مدت عمر به نشر علم و معارف دینی و تعلیم حقایق قرآنی  و احادیث نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) پرداخت.

 


   مدیر وبلاگ
دانلود آهنگ و نرم افزار ها ►◄جوک►◄و ...
شاید آن روز که سهراب نوشت : تا شقایق هست زندگی باید کرد خبری از دل پر درد گل یاس نداشت باید این طور نوشت : هر گلی هم باشی چه شقایق چه گل پیچک و یاس زندگی اجـبــــــــــــــــــاریســـــــــــت...! نام های ورودی به وبسایت : www.iceheart.tk www.iceheart.pfd.ir www.iceheart.sub.ir www.iceheart.coo.ir www.iceheart.com2.ir www.iceheart.ir2.ir www.iceheart.dom.ir www.iceheart.org2.ir
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :11
بازدید دیروز :9
کل بازدید : 347207
کل یاداشته ها : 339


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ